وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است
وبسایت اختصاصی علی بابایی

وبسایت اختصاصی علی بابایی

ما با سیاست (به معنای امروزی )کاری نداریم .مبنای ما حق است

شعر/ ما در این صد روز در ایران تحول کرده‌ایم!

شعر/ ما در این صد روز در ایران تحول کرده‌ایم!  

 

ما در این صد روز در ایران تحول کرده‌ایم
کدخدا را دیده و با او تعامل کرده‌ایم
اقتصاد مملکت را زیر و رو آورده‌ایم
سهم آن احزاب را هم ما تقبل کرده‌ایم

عرصه‌ی فرهنگ را آسوده خاطر کرده‌ایم
سایت‌های اونجوری را رفع فیلتر کرده‌ایم
فیس‌بوک وزرا را اولویت داده‌ایم
بیلبورد کدخدا را زیر کاتر (۱) کرده‌ایم

پیشرفت علم را ما کله ملق کرده‌ایم
آن همه دندان سالم را لقالق کرده‌ایم
قبل از آنکه کدخدایانِ زمین لب تر کنند
پیشرفت هسته‌ای را خود معلق کرده‌ایم

مردم این سرزمین را ما دو قسمت کرده‌ایم
آن دهم درصد نشان اکثریت کرده‌ایم
آنکه با ما نیست

 را افراطی الدین خوانده‌ایم
آنکه با ما هست را بی‌حد کرامت کرده‌ایم

طرح‌های دولت پیشین خود رد کرده‌ایم
آنچه در قوطی عطاران نباشد کرده‌ایم
قیمت خودرو اگرچه رو به بالا می‌رود
کاهش نرخ دلار و ارز را سد کرده‌ایم

ایده‌ی مهر آفرین را آش و لاشش کرده‌ایم
مسکن مهر وزین را بی صاحابش کرده‌ایم
سوخت‌های هسته‌ای نابود گشت و در عوض
قیمت گوجه فرنگی را مهارش کرده‌ایم

معنی فتنه‌گری را ما «سوالش» خوانده‌ایم
بازگشت فتنه گر را اعتدالش خوانده‌ایم
فتنه‌ی فتنه‌گران را ماست مالش کرده‌ایم
داس بران را ولیکن ما کلیدش خوانده‌ایم

علی طهماسب‌پور

(۱): اشاره به جمع‌آوری بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» 

 

 


در ذیل به چند نظر خوانندگان اشاره می شود 

 

شیخ کج خرمهره ی نیرنگ شد
چون که او در جامه ی پیغمبر است
با کلید آمد که تا گلچین کند
میبرد هر گنج را کو بهتر است
مسکن و یارانه و حق باوری
نیستند آنجا که جای اکبر است
گرم شد بازار قوم سامری
اعتدال و عقل جمع زیور است
وقت رنج و کار بی منت گذشت
دوره ی سلطانی سیم و زر است. 

 

 

 

بار دیگر رهبر مظلوم ما / از دلاورها ستایش می کند
عزّت از مردم بخواهد رهبری / شیخ از بیگانه خواهش می کند
هر که بر بیگانگان امید داشت / سر فرود آورده سازش می کند
آن یل عمار دیگر رفته است / دشمنم احساس رامش می کند
تیر آرش قلب اهریمن درید / او هنوز احساس خارش می کند
لرزشی بر کاخ دشمن اوفتاد / این ظریف او را نوازش می کند
هشت سال تلخ بر دشمن گذشت / راه دیگر را سفارش می کند
بهره مان از راه ذلّت حسرت است / قهرمان با ظلم چالش می کند
با پلنگ تیز دندان گوسفند / نرمش و رقص و همایش می کند
طالب اصلاح باشد شیخ ما / ریش و پشم خویش را مش می کند
روزن وابستگی ها بسته شد / او کلیدش آزمایش می کند
می نشیند در کنار فیس بوک / لایک هایش را شمارش می کند
در حلب شلوار دشمن اوفتاد / پاچه خواری آمده کش می کند
تخم دشمن از زمین برمی کنیم / دلبر دلداده مالش می کند
این یگانه باز هم شرمنده است / واقعیت را گزارش می کند


 

برگرفته از نکات پرس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد